به گزارش پیام خانواده؛ فروغ نیلچی زاده طی گفتگویی اظهار کرد: هوش هیجانی به معنای توانایی درک و شناخت صحیح هیجانها و عواطف خود و دیگران، آن گونه که هستند، است؛ و دربرگیرنده دو جنبه از هوش است.درک خودتان به معنی درک اهداف، تفکرات، رفتار و مقاصد درک دیگران و احساسات آنها است.
وی گفت: بیان هیجان ها که به معنی توانایی فرد در خودآگاهی هیجانی، درک نیازهای دیگران و توانایی تشخیص درست و نادرست ابراز هیجان است. استفاده صحیح از هیجان ها به معنی استفاده از عواطف در جهت کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسائل و استفاده از فرصتها و نیز توانایی تشخیص هیجانهای گوناگون از یکدیگر و استفاده از آنها در جهت تفکر مۆثرتر است.
نیلچی زاده مطرح کرد: فهم و درک هیجان هاکه همان توانایی فهم هیجانات پیچیده نظیر احساس دو هیجان همزمان و آگاهی از علل آنها و چگونگی تغییر هیجانها از یک حالت به حالت دیگر است. مدیریت و تنظیم هیجان ها یعنی توانایی اداره کردن هیجانها در خود و دیگران، به کارگیری عواطف برای حل مسایل و هماهنگ کردن هیجان و تفکراست.
پس هوش هیجانی در یک کلام یعنی اینکه در مورد هیجانات خود باهوش باشید این به این معنی است که شما در مورد هیجانات خود و دیگران، زیرک، دقیق و هوشیار باشید و به هیجانات در هر موقعیتی اهمیت دهید.
این روانشناس ادامه داد: افرادی با هوش هیجانی بالا دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که آنها را از دیگران متمایز میکند و ضامن موفقیت آنها در زندگی است. افرادی با هوش هیجانی بالا در ضمن تعارض قادرند به طور عمیق و منطقی بیاندیشند و به جای اینکه واکنش نشان دهند، گوش کنند و خواسته هایشان را به شکل مناسب اظهار نمایند این افراد، احساسات یا افکار خشم را سرکوب نمیکنند، بلکه به جای آن، این احساسات و افکار را با روش سازنده اظهار میکنند. همچنین این افراد بهتر میتوانند خود را کنترل کرده و به خود انگیزه دهند.
نیلچی زاده گفت: چنین افرادی احساسات خود را با روشی غیرخصمانه اظهار میدارند و از احساساتی که در افراد دیگر به وجود آمده نیز آگاهی دارند و به طور کلی افرادی با هوش هیجان بالا از ارتباطات بین فردی رضایت بخشی، لذت میبرند.افرادی با هوش هیجانی بالا دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که آنها را از دیگران متمایز میکند و ضامن موفقیت آنها در زندگی است. افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند نمیتوانند با حوادث فشارزا و ناخوشایند سازگار شوند، و بیشتر دچار ناامیدی میگردند؛ و برعکس افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند پاسخهای سازشی و انطباقی بیشتر نسبت به وقایع ناگوار ومنفی زندگی از خود نشان میدهند و این دقیقا همان ویژگیهایی است که برای داشتن روابط بین فردی رضایت بخش به آنها نیاز جدی داریم.
وی گفت: به طور کلی هوش هیجانی میتواند کاربردها و تاثیرات مهمی بر فعالیتهای گوناگون آدمی، چون رهبری و هدایت دیگران، زندگی شغلی، زندگی خانوادگی و زناشویی، تعلیم و تربیت، سلامت روانی و داشته باشد. یکی از جنبههایی که هوش هیجانی تاثیر فوق العادهای بر موفقیت در آن دارد، ازدواج و زندگی زناشویی است اگر چنانچه زمینهای وجود داشته باشد که هوش هیجانی در آن اهمیت دارد، آن زمینه ازدواج است، زیرا بنیاد و اساس رضایت از روابط به توانایی فهم و کنترل هیجانات بستگی دارد. و جزء مهمی از رضایت زناشویی، آگاهی فرد از هیجانات همسرش و احترام به آن هیجانات است.
نیلچی زاده گفت: هوش هیجانی نقش مهمی در برقراری و ادامه ارتباطات بازی میکند، بنابراین میتوان انتظار داشت فردی با هوش هیجانی بالا که در ارتباطات اجتماعی و همچنین در ارتباطات نزدیک موفقتر است، در ارتباطات زناشویی نیز بهتر عمل می کند. همان طور که میدانیم ازدواج منبع بعضی از عمیقترین احساسات و هیجانات ماست، مثل عشق، نفرت، عصبانیت، ترس، ناراحتی و لذت، و این که چقدر زن و شوهر بتوانند این هیجانات قوی را بفهمند، درباره شان گفتگو و آنها را مدیریت کنند نقش قاطعی در رضایت زناشویی آنها بازی میکند.
وی افزود: زیرا افرادی که توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود را دارند (خویشتن داری) و بر نحوه ابراز احساسات و هیجانات خود نسبت به دیگران خصوصا همسرشان تسلط دارند، مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوءتفاهمات در روابط زناشویی خود میشوند. در حقیقت ابراز عواطف نقش عمدهای بر شادیها و تداوم زندگی زناشویی داشته و زوجهای خوشبخت به طور مداوم واکنش هایی، چون عشق و محبت را نسبت به هم ابراز کرده و در تعامل هایشان با یکدیگر از شوخیهای مناسب استفاده میکنند.
افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، به احتمال زیاد میتوانند به گونهای موثر با صحبتهای دقیق و ظریف عاطفی، مشکلات و اختلافات را حل کنند و با استفاده از جملاتی، چون «معذرت میخواهم» و «متاسفم» و دانستن اینکه به چه مقدار معذرت خواهی نیاز است یا چه مقدار متاسفم کارگشاست، اوضاع را سر و سامان میدهند.